حدیت نفس امسال

v     ابتدا عرض کنم که بنا نبود این وبلاگ در فهرست معرفی شده‌ها قرار گیرد؛ اما دیدم کدام یک از کارهای ما بی غلّ و غش است که این یکی‌اش باشد؟ لذا این شد که آشکار گشت. در هر حال فراموش نشود که «امیرانه» همواره از جنس «حریم خصوصی» است.

v     بعد هم عرض می‌شود که «سال نو مبارک» و چقدر خوب است که سال تحویلی هست و بهاری و ما یادمان می‌افتد که باید نو شویم و خوب باشیم و یادمان بیفتد که ناسلامتی آدم ایم و باید آدم وار زندگی کنیم. اما صد حیف که به سرعت فراموش می‌‌کنیم و دوباره می‌شویم – دور از جان شما – همان جانوری که بودیم و باز لحظاتمان چراگاه شیطان می‌شود و باز ... «ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد». فاتحه!

v     در برنامه‌ریزی‌ام برای سال 88 فقط در بخش وبلاگ نویسی شک داشتم. عقل سلیم می‌گوید تعطیل کن و بچسب به زندگی‌ات و کاش یکی دو سال پیش این کار را کرده بودم. حالا می‌بینم که برخی دوستان توقع دارند و همین طور رها کردن و رفتن شجاعانه که نیست هیچ، خیلی هم خودخواهانه است. لذا بدون اینکه تصمیم خاصی داشته باشم فعلا هستم با همین وبلاگ‌هایی که فهرست اکثرشان را در اینجا می‌بینید. اما در این رابطه چنان با خودم درگیرم که اگر فردا گفتم دیگر نمی‌آیم تعجب نکنید.

v     از طرفی در عرصه‌های گوناگون آن همه سوژه هست و آن همه حرف دارم که گاهی جز با سرریز یکی از آنها در یکی از وبلاگ‌ها آرام نمی‌شوم. در هر صورت فراموش نکنید که برای پی‌گیری مطالب این جانب در وبلاگ‌های مختلف، کافی است فقط بخش یادداشت‌های جدید  این وبلاگ  را ببینید و جهت اطلاع محض ریا عرض می‌کنم که حتماً پی‌گیری کنید و الا امسال شدیداً ضرر خواهید کرد، از ما گفتن!

v     در طول این سال‌ها با بعضی دوستان هم‌فکر و هم‌جبهه اختلافاتی داشته‌ایم. همواره گفته‌ام و باز هم می‌گویم که بدون تعارف و شکسته نفسی حضرات همه از بنده بهتر اند، شاهدش هم این که بدی‌های خود را می‌دانم. بار دیگر از همه عذر خواهی می‌کنم و اگر اظهار نظری کرده‌ام یا می‌کنم یا خواهم کرد، اگر چه گاه لحنم تند بوده، اما ظاهراً همواره از روی احساس تکلیف بوده است و در آینده نیز ان‌شاء‌الله از روی انجام وظیفه خواهد بود.

v     من هم مثل شما و مثل بقیه دوست دارم امسال بهتر از سال گذشته باشم. دوست دارم با شما که بنده‌های خوب خدا هستید مهربان باشم. دوست دارم بدی‌های نبوده‌ی شما را حلال کنم و حلال کردم. دوست دارم شما هم مرا حلال کنید و حلال کنید. دوست دارم مرا با تذکرات اخلاقی‌تان بنوازید و این مهم را فراموش نکنید.

v     از امیر عباس زیاد شنیده‌اید که «دعا بفرمایید». دعایی که خیلی به آن نیاز دارم دعا برای آدم شدن است.

v     دعا بفرمایید.

نظرات 1 + ارسال نظر
ساوانا 14 فروردین 1388 ساعت 03:47 http://savana-naz

سلام من یه دوست جدیدم سر بزنی با کله میام سال نو مبارک راستی میلینکی؟

سلام
آمدم و حرف‌هایم را گفتم، هر چند نشانی را ناقص داده‌اید.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد